پليس آگاهي تهران بزرگ، با طرح شکایت تعدادی از مالباختگان در کلانتری 147 گلبرگ، یک شرکت خصوصی تحت عنوان «شركت خدمات بازرگاني تهران شرق» واقع در خیابان دماوند ـ ایستگاه داریوش با انتشار آگهی در روزنامه های کثیرالانتشار مبني بر ارائه ضامن برای افراد متقاضی اخذ وام، اقدام به اخذ وجوهات مختلف و کلاهبرداری از آنها کرده است.

با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 4 تهران ، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره چهاردهم مبارزه با کلاهبرداری پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با ارجاع پرونده به اداره چهاردهم پلیس آگاهی و انجام تحقیقات گسترده از مالباختگان، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که فردی به هویت «محمودی» و تحت پوشش شرکتی تحت عنوان «شرکت رفاه آوران زمان» اقدام به معرفی افراد متقاضی وام به دو شرکت خصوصی دیگر تحت عناوین «شرکت خدمات بازرگانی تهران شرق» و «شرکت بازرگانان نگین غرب» کرده و این دو شرکت نیز تحت عناوین مختلف از قبیل دریافت حق الزحمه و یا دریافت چک و سفته جهت ضمانت بازپرداخت وام، اقدام به دریافت مبالغ مختلف از 750 هزار تومان تا یک میلیون و 500 هزار تومان و همچین تعداد زیادی چک و سفته با مبالغ چند 10 میلیون تومانی نموده و پس از مدت کوتاهی فعالیت در پوشش فعالیت های اقتضادی و تجاری و بدون اجرای تعهدات خود مبنی بر اعطای وام، همزمان با شرکت «رفاه آوران زمان» واقع در خیابان هاشمی ـ نرسیده به خیابان جیحون، تعطیل شده اند.

مالباخته ای در اظهارات خود به کارآگاهان اداره چهاردهم گفت: از طریق آگهی روزنامه، جهت تهیه وام با شخصی به هویت آقای محمودی تماس گرفته و ایشان نیز مرا به شرکتی تحت عنوان «رفاه آوران زمان» واقع در خیابان هاشمی معرفی کرد که پس از مراجعه به محل شرکت، تحت عنوان حق الزحمه اعطای وام مبلغ 800 هزار تومان و مبلغ 27 میلیون تومان نیز در قالب سفته به عنوان ضمانت از من دریافت کردند و مقرر شد تا حداکثر در مدت 15 روز ، وام را در اختیار من قرار دهند که هر بار به بهانه انجام امور اداری و پیگیری دریافت وام از شرکت سرمایه گذار این مدت را به تأخیر انداخته تا اینکه پس از گذشت مدتی و مراجعه به شرکت متوجه تعطیلی آن شدم.

مالباختگان دیگر نیز در اظهارات مشابه خود به کارآگاهان عنوان داشتند که پس از مراجعه به شرکت «رفاه آوران زمان»، برای تهیه ضمانت جهت دریافت وام به دو شرکت دیگر به اسامی شرکت «خدمات بازرگانی تهران شرق» واقع در خیابان دماوند و شرکت «بازرگانان نگین غرب» واقع در منطقه خیابان ستارخان معرفی می شدند که در این شرکت ها نیز به بهانه های مشابه مبالغ مختلفی از آنها پول دریافت شده و علاوه بر مبالغ پرداختی به این دو شرکت، شرکت «رفاه آوران زمان» نیز صرفا به بهانه معرفی مالباختگان، مبالغی بین 30 تا 50 هزار تومان دریافت کرده است.

به گزارش 125، در پي تماس رانندگان خودروهاي عبوري با سامانه 125، ستاد فرماندهي سازمان آتش‌نشاني تهران، آتش‌نشان‌هاي ايستگاه 71 را شامگاه يكشنبه به بزرگراه امام علي(ع)، مقابل باشگاه ديهيم كشاند.

علي خليق، فرمانده آتش‌نشانان اعزامي در اين باره گفت: در محل مورد نظر يك دستگاه جرثقيل در حال حركت روي پل در امتداد بزرگراه امام علي بود كه با يك دستگاه خودروي مسافربر و موتورسيكلت برخورد كرد. در اين حادثه سه نفر از سرنشينان خودروي سواري به نام‌هاي مجيد 21 ساله، مصطفي 46 ساله و مهدي 30 ساله مصدوم شدند و راكب موتورسيكلت نيز جان خود را از دست داد.

آتش‌نشانان پس از ايمن‌سازي محل، مصدومان را به بيمارستان انتقال دادند.

به نقل از لومتن، خانه سالمندان الوسبرگ درغرب آلمان از بيرون همواره شبيه يك بهشت بوده است. بخش هاي مختلف  خدمات درماني آن نام هاي زيبايي مانند" مزرعه گل ها" يا " آسمان" داشتند.

هيچ يك از اهالي روستاي 8000 نفري الوسبرگ در نزديكي شهر ساربروكن به ذهنشان خطور نمي كرد كه اين خانه سالمندان در واقع يك خانه وحشت باشد. از چندين ماه قبل دو پرستارمرد در بخش خدمات درماني خود كه نام" اشعه خورشيد" را داشت با شكنجه، تحقير و حتي قتل سالمندان بستري در اين بخش وقت گذراني و تفريح مي كردند.

در پي شكايت يك سازمان خيريه افراد نيازمند كه اين خانه سالمندان را اداره مي كند دو پرستار مرد به نام هاي دانيل 35 ساله و مايكل 25 ساله به دليل ضرب و شتم  منجر به مرگ افراد سالمند تحت تعقيب قرار گرفتند.

كلاوس يوهان ، وكيل اين سازمان خيريه گفته است: ما در اينجا مواجه با ساديسم واقعي بوده و شوكه شده ايم.

چند ماه قبل از اجراي حكمي كه قرار بود اجرا شود به اتفاق قاضي حسيني كوه‌كمره‌اي كه مسووليت وقت قاضي كشيك ويژه قتل تهران را به عهده داشت در يك صحنه جنايت در حوالي مجيديه تهران حضور پيدا كردم؛ جنايت در طبقه دوم يك آپارتمان رخ داده بود.

وقتي وارد اتاق شديم، جسد زن جواني را كه دختر خردسالش را در آغوش گرفته بود و هر دو با ضربات متعدد چاقو جان باخته بودند، فضاي رعب‌آوري را براي هر فردي كه وارد اتاق مي‌شد ترسيم مي‌كرد. صحنه به قدري تكاندهنده بود كه به وضوح لرزش صداي قاضي قديمي و باتجربه‌اي را كه از اين صحنه‌ها بسيار ديده بود به خصوص هنگام دستور به ماموران انتظامي را كاملا احساس كردم.

با اسناد و مدارك موجود در خانه معلوم شد، دخترك «مليكا» نام دارد كه با 11 ضربه چاقو به طرز بيرحمانه‌اي جان باخته است.

بررسي صحنه جنايت نشان مي‌داد، قاتل فردي آشنا بوده كه ابتدا زن جوان را غافلگير و سپس با ضربه‌هاي چاقو او را به قتل رسانده و سپس دخترك را با 11 ضربه چاقو قرباني كينه خود كرده است.

دقايق به كندي مي‌گذشت و برخي از ماموران انتظامي بي‌صدا مي‌گريستند.