استفانی در این رابطه میگوید : این
یک معجزه است که من زنده مانده ام. تمام پشت بدن و شانه ها و صورت من ورم
کرده بود. بینی ام شکسته بود و لبهایم به شدت زخمی شده بود. اگرچه زخمهای
جسمی وی التیام یافته است اما زخمهای روحی اش همچنان پابر جاست. او معتقد
است بعد از این حمله زندگی اش به کلی دگرگون شده است و از بیرون رفتن در شب
و تنهایی به شدت میترسد.
سه سال پیش هنگام بازگشت از یک کلوپ شبانه یک مرد با استفاده از تاریکی شب
این خانم تنها را به گوشه ای خلوت در خیابان کشانده و بعد از ضرب و جرح
فراوان وی را مورد تجاوز قرار داد. یک عابر که این زن را بیهوش و خون آلود
پیدا کرده بود سریعا وی را به بیمارستان رساند و به این صورت زندگی وی نجات
یافت.